بچه های کلاس سوم راهنمای امام حسن مجتبی کدکن
|
||
شنبه 7 بهمن 1391برچسب:متن شعر از استاد شفیعی کدکنی(سرشک), :: 12:58 :: نويسنده : همه بچه ها
این دشت سبز نگارین
وین باغ سرشار از عطرهای بهارین
صبح گل افشانی زندگانی ست
اینجا بهشت هزار آرزوی جوانی ست
اینجاست آنجا که دیگر نخواهیش دیدن
کاروان شتابنده عمر
لختی درنگی! درنگی
آن سوی تر چون نهی گام
دشتی همه خار و خاشاک و افسردگی هاست
بی روشنا خون خورشید
پوشیده از میغ دلمردگی هاست
هر رفته دل در قفا بسته دارد
لختی درنگی که شاید
بر جو کناری
یک دم توان آرمیدن
وندر زلالین این لحظه های الاهی
موسیقی هستی از چنگ مستی شنیدن
اکنون آن منزل کوچ
دور است و در میغ ابهام
نه رهنوردی که از رفتگانش
باز آید آرد حدیثی
نه رهنمونی که بنماید راه
چونین شتابان کجا می روی... آه
لختی درنگی که شاید
بر جو کناری
یک دم توان آرمیدن
وندر زلالین این لحظه های الاهی
موسیقی هستی از چنگ مستی شنیدن
اکنون آن منزل کوچ
دور است و در میغ ابهام
نه رهنوردی که از رفتگانش
باز آید آرد حدیثی
نه رهنمونی که بنماید راه
چونین شتابان کجا می روی... آه
اینجاست
آنجا که دیگر نخواهیش دیدن
ای کاروان شتابنده ی عمر
لختی درنگی درنگی
نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ کلاس سوم راهنمایی بچه های کدکن خوش امدیدخوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|